منبع: http://reza-soft.persiangig.com/ (البته مطالب دیگران رو بدون ذکر منبع منتشر کردن رو به لیست اظافه کنید !!!)
هیچکس نمیفهمه اخرین رقص رونین رو تو اتیش.چون هیچکس نمیشناسه ارباب اون رو .اون هنوز منتظر اربابشه که اون
رو ببخشه.کجاست یک نشونه.نمیفهمند اون کیه چون اگه میدونستند از جنگاور فاتح فرار میکردتد.این کفتار های انسان نما
نمیتوننددرک کنند ارزوی پرواز رو.خدایا کی اون اجازه حرکت پیدا میکنه که سفر کنه اون طرف پنجره خیال دنیای عشقی که
ازش رونده شده و ادامه انتظاری که باید در ان با دنیا صفتهایی برخورد کنه که در نادانی دنیای کوچک خود فکر میکنند که میدانند.
من نه ان رندم که شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
چون صبا مجموعه گل را بآب لطف شست
کج دلم خوان کر نظر بر صفحه دفتر کنم
لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یارب کرا داور کنم
عشق در دانه است من غواص و دریا میکده
سر فرو بردم در آنجا تا کجا سر بر کنم
گر چه گرد آلود فقرم شرم باد از همتم
گر بآب چشمه خورشید دامن تر کنم
من که دارم در گدائی کنج سلطانی بدست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
عاشقانرا گر در آتش می پسند و لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر بر چشمه کوثر کنم
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
بازکش یکدم عنان ای ترک شهر آشوب من
تا ز اشک چهر راهت پر در و گوهر کنم
با وجود بینوائی روسیه بادم چو ماه
گر قبول فیض خورشید بلند اختر کنم
من که امروزم بهشت نقدم حاصل میشود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم
شیوه رندینه لایق بود طبعم را ولی
چون در افتادم چرا اندیشه دیگر کنم
دوش لعلت عشوها میداد عاشق را ولی
من نه آنم کز وی این افسانها باور کنم
گوشه محراب ابروی تو میخواهم ز بخت
تا در انجا همچو مجنون درس عشق از بر کنم
وقت گل گوئی که زاهد شو بچشم و جان ولی
میروم تا مشورت با شاهد و ساغر کنم
زهد وقت گل چه سودائیست حافظ هوش دار
تا اعوذی خوانم و اندیشه دیگر کنم
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
بمویهای غریبانه قصه پردازم
*************************************************************************
امروز درست دو ماه و هفده روزه ندیدمت میرم و میمیرم و آسوده میشم از عشق
http://www.arpapic.com/PCView.aspx?id=2295